مجله تاپ‌ناز‌

انشا در مورد پدر + موضوع انشا در مورد پدر و زحماتش برای دانش آموزان

در این بخش انشا در مورد پدر و انشاهای زیبا در مورد پدر عزیز و زحمت کش را گردآوری کرده ایم. می توانید این انشاهای زیبا در مورد پدر عزیز و زحماتی که می کشد را بازنویسی کنید و از این متن های زیبا ایده بگیرید.

موضوع انشا : در مورد پدر عزیز

پدرم جوهره ی هستی من،من سرشار از توام،قلبت پرتپش،دستانت توانمد و نفست گرم تا ابد و یک روز دنیای من.
ای ریشه ی گل جانم،ذهن من در دم و در آخرین دم جاریست از تو ،از نامت ،ازفکرت…
کلامت برای جان فانی من حجت و نگاهت شیشه ی عمر من است .
پدرم همواره ساختی مسیر عشق را برایم،ریشه دواندی در جانم،گاه همچون درختی خسته سایه شدی برای تن رنجورم،گاه همچون آبی زلال زدودی بدی ها را ز من و گاه چو خورشید شدی و سوختی و گرم کردی نفسم…
تو ای دریای من،خورشید من،سایه پرمهرم ،مانا باشی برای من.
پدرم ای ماه چشمانت خیره به راه من ،نور شدی در راهم ،کور شدم گاهی،چشمانت را مات کردم و دستانت را سرد گاهی،ولی دگر باره قلب مهربانت و آغوش گرمت پذیرای من خطا کرده ی بی نور شد.
به حکم حرف دل شمس صوفی”عشق سفر است ،مسافر این سفر چه بخواهد چه نخواهد از سر تا پا عوض میشود ،کسی نیست که رهروی این راه شود و تغییر نکند.”
من رهروی مسیر عشق تو بوده ام و هستم ،عشق تو خواه ناخواه تغییر داد من مسافر را ،با تو و با دستان تو به هر چه که باید میرسم.
پدرم…
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو…
باردیگر تو…

انشا در مورد شغل پدر

زنگ خانه مان بـه صدا در آمد … بـه ساعت نگاه می‌کنم، عقربه کوچک ساعت، 8 شب را نشان میدهد، او آمده اسـت! جلوی در ایستاده و مثل همیشه صورتی مهربان و چشمانی خسته دارد، نگاهش گرم و دوست داشتنی اسـت و دستانش پر! سریع بـه سمتش می دوم و میگویم: “درود بابا… خسته نباشید”. او قهرمان زندگی مـن اسـت.

او کسی اسـت کـه با این‌کـه بسیاری اوقات در خانه نیست اما همیشه ودر هر لحظه حضورش را درکنار خود احساس می‌کنم و هر شب هرچه بـه ساعت هشت شب نزدیک تر میشوم شور و شوقم برای آمدنش بیشتر میشود. هرروز از صبح تا شب مشغول کار اسـت تا خانواده اش در رفاه باشند و بـه قول خودش وقتی مـا را شاد و سرحال می‌بیند خستگی اش را کاملا فراموش میکند.

دوستم می‌گوید پدرش بـه آسمان ها رفته اسـت و مـن هر وقت بـه ستاره ها نگاه میکنم با خودم میگویم هر ستاره حتماً پدری اسـت کـه بـه آسمان پرواز کرده اسـت. پدر عزیزم! از این‌کـه هستی ممنونم و دستانت را می بوسم. امشب دراین دنیای بزرگ فقط یک آرزو دارم، این‌کـه خداوند بابای خوبم را سال های سال سلامت نگه دارد و دستم همیشه در دستان قوی او جای داشته باشد.

انشا پدر, انشان در مورد پدر, انشای کوتاه در مورد پدر عزیز

موضوع انشا در مورد پدر و عشق او

پدر یعنی عشق…یعنی محبت بی منت…یعنی تمام هستیم…بهانه زندگیم.
برای یک دخترپدریعنی همه چیزیعنی همه کس یعنی سایه سر…یعنی همدم وهمراه…یعنی کسی حق نداره به دخترم کمترازگل بگویید.
پدربرای پسراولین قهرمان وبرای دختر اولین عشق است.پدرتنهارفیقی است که می شودبدون شک روی حرفهایش حساب کرد.پدرقشنگ ترین کلمه توی دنیاست که هیچ مترادفی نمی توان برایش پیداکرد.
یک روزبه من گفتند:(باپدرجمله بساز.)گفتم:(باپدرجمله نمی سازم دنیایم رامی سازم.)
پدرم تنها کسی است که باعث می شودبدون شک باور کنم که فرشته هاهم می توانندمردباشند.
پدرم من را دوست داشته باش حتی اگر لیاقت دوست داشتنت رانداشته باشم حتی اگردرتنهاییت کنارت نبودم.توتنهامردی خواهی بودکه دوست داشتنت بدون طمع است وبوسه هایت بوی گل می دهد.
باپدرم جدول حل می کردم گفتم:(نوشته دوست.عشق.محبت وسه حرفیه که حرف اولشم(پ)وحرف آخرش هم(ر)است.)پدرم گفت:(میشه پدر.)تازه فهمیدم همه توصیف پدربوده وچقدرهم کلمه زیباوبیانگرسخنان بسیار است.
چقدرجای سوره ای به نام(پدر)خالیست که اینگونه آغازشود:
قسم برپینه دستانت که بوی نان می دادوقسم برچشمان همیشه نگرانت…قسم بر بغض فروخورده ات که شانه کوه رالرزاندوقسم برغربتت،وقتی هیچ بهشتی زیرپاییت نیست.

انشا پدر, انشان در مورد پدر, انشای کوتاه در مورد پدر عزیز

موضوع انشا در مورد خوبی های پدر

بابا یعنی غصه ، بابا یعنی غم ، بابا یعنی درد ، بابا یعنی خستگی ، بابا یعنی تلاش ، بابا یعنی کارمند ، بابا یعنی مستاجر ، خلاصه اینکه بابا جوانی داد و پیری گرفت پس بابا یعنی تنگی نفس بابا یعنی لرزش دست و پا بابا یعنی سنگینی گوش بابا یعنی عصا و عینک بابا یعنی اه و ناله بابا یعنی نقطه شروع و پایان زندگی و شاید بابا یعنی من و تو پس بیائید از امروز برای بابا هایی که مثل بابای من است دعا کنیم تا خدا زودتر از او راضی شود و او را پیش خودش به بهشت ببرد زیرا او دیگر از نگهبانی جهنم خسته شده و از زندگی و از نفس کسیدن بیزار است او دیگر توان کار ندارد قدرت (نه) گفتن را ندارد او خسته است او شکسته است او از دیروز پشیمان است او فردا را نمی خواهد فردایی که مثل دیروز بوده فردایی که باید فردای من باشد و من پا جای پای او بگذارم بجنگم مبارزه کنم تلاش کنم به خاطر هیچ بابای من بازنده بود بازنده این جدول مارپیچ و هزار توی زندگی او برای شطرنج هروز یک حرکت کم داشت و هر وقت به پایان بازی و روز های اخر ماه می رسید انچه را در بازی های دیروز برده بود به حریف مقابلـش یعنی صاحبخانه ی جدیدمان بود می باخت و اینجا بود که باز مات میشد و ساعتها به نقطه ای خیره می ماند و ان نقطه چیزی نبود جز اینده ی من مثل گذشته ی خودش پس ما از موضوع انشا امروز نتیجه میگیریم که بابا یعنی عقده یعنی حسرت یعنی کار یعنی کسی که چشم به فردا های دور و دراز ارزو دوخته و این ارزو ها چیزی نیست جز تلف کردن عمرش و شاید امروز که من این انشا را برای شما می خوانم او هم پشت میز کارش نشسته و درباره ی بابا هایی می نویسد مثل خودش زیرا او با نوشتن یادداشتهای روزانه ی خودش را ارام میکند اجازه خانوم تموم شد.

همچنین بخوانید : متن های زیبا در مورد پدر و مادر و عکس نوشته های عاشقانه برای پدر و مادر

انشا در مورد پدر فوت شده

گوارای وجود و احساسش هر انکس که این نعمت بزرگ الهی رادارد ..پدر از زمانی که به دنیا می اییم می شویم عزیز دل پدر کم کم روی پاهایمان به زور می ایستیم اما میخوریم زمین و ان گاه که پدر دستان کوچک مرا میگیرد بلند می شوم به قدرت دستان او راه میروم و غروری به سمت من می اید که من به راحتی میتوانم راه بروم.

اما دریغا که به این فکر نمیکنم که دستان پدر مرا به سمت جلو میبرد و دستان پدرم باعث شده است که من راه بروم حس بهتری است وقتی می شوی عزیز دل پدر می شوی دردانه ی پدر ..وقتی دستان کوچک فرزندش را پدری در دست می گیرد این صحنه اوج زیبای است صحنه ای هر عکاسی در گالری عکس هایش بهترین عکس میداند.

بچه ای که به راحتی دیگر راه نیز میرود با پدر با لحن بچه گانه اش می گوید پدر من میتوانم تورا شکست بدهم و پدر چقدر پدرانه این شکست را قبل چشیدن ان قبول می کند قدرت خودرا می کنار میگذارد و بچه ای که با همان بچگی اش این پیروزی را برای خود بزرگ و بزرگ تر می داند و باز هم غروری که به او دست مید هد و او احساس می کند که قوی تر از پدرش است در حالیکه بازهم نمی داند پدر خودش نخواست که قوی باشد در برابر بازوان فرزند کوچکش.

پدرم فداکاری های تورا هیچ وقت و هیچ زمان اززندگی ام از یاد نخواهم برد چرا که پدرم صداقتت را در فداکاریت دیدم پدرم من فهمیدم معنی اسم فرشته ها را زمانی که فهمیدم فرشته ها میتوانند پدر ادم باشند پدران سرزمین من بارها شنیده ایم که بهشت زیر پای مادران است اما بگذار این بار من بگویم بهشت در دستان پدر است دستانی که بارها بخاطر نیازهای من و تمام فرزندان ایین سرزمین.

شکرگذاری وظیفه ی تمام کسانی است که پدری زحمت کش و فداکار دارند پدری که از جان خود میگذرد تا فرزندش نان حلالی بخورد این دستان زحمت کش را باید بوسید و گفتم پدرم دوستت دارم به اندازه تمام دوست داشتن های دنیا به راستی که دوست داشتن پدر خاص است پدرم تو بلند ترین شعر عاشقانه برای من است پدرم شاید بهشت زیر پایت نیست اما همان دستانی که بهشت در ان است.

پدرم تو به جرم پدر بودنت باید ایستادگی کنی و ای پدر تو باوجود همه ی مشکلات لبخندت رابازهم هدیه می کنی پدرم تو کشتی زندگی من را از میان موج های بزرگ و سخت به ساحل ارام رساندی.

انشا پدر, انشان در مورد پدر, انشای کوتاه در مورد پدر عزیز

موضوع انشا در مورد پدر

ای پدرم موهای سپیدت یک دنیا خرابم می کند و آن زانوهایت که هر شب از درد برایشان آواز سر میدهی،برایم دردمند است.

آخر ای پدرم تو را به چه مانند کنم که زیباترین تعریف تو باشد اما میدانم ان قدر از روزگار زخم ها خورده ای که التیام دادنشان کار دشواری است پدرم:
انگاه که معلم درس بابا نان داد را برایم معنی کرد فهمیدم که نان دادن همان زندگی دادن است و نان دادن تو همان عشق اوست۰
وچه خوب است که تو را دیدن ٬هر روز تو را شنیدن و در عشق تو و در قلب تو همیشه جاری بودن
قهرمانم؛
میدانی دست هایم را خیلی دوست دارم زیرا یاداور دستان پینه بسته توست
زخم هایی که شاید هر کدامشان برای ارامشم بریده شده اند
ای رستم شاهنامه ی زندگی ام:
تو را در اوج خلوت و تنهایی ام صدا میزنم چون تو را بدین گونه معنا کردم

پدر یعنی نفس یعنی صداقت
پدر یعنی ستون صبر و طاقت
پدر یعنی شکوهی جاودانه
پدر یعنی نخستین عاشقانه

انشا پدر, انشان در مورد پدر, انشای کوتاه در مورد پدر عزیز

موضوع انشا پدر

پدر واقعا کلمه ای زیبا که از درونش کلی معنای فداکاری و ازخود گذشتگی و صمیمیت بروز می دهد.
پدر کسی که حاضراست حتی از هرچیزی که باعث پیشرفت و خوشحالی خودش می شود بگذرد و همه این ها را دودستی به فرزندش تقدیم کند. او همان کسی است که صورتش را با سیلی سرخ نگه میدارد تا یک وقت آبروی فرزندش جلوی دوستان به مخاطره نیفتد پدرهمیشه بدترین ها را به جان می خرد تا یک وقت اعضای خانواده اش بیهوده به چیزی که می خواهند زل نزنند و فکرشان مشغول نشود. همه می دانند همیشه غم برای پدر است و غصه برای مادر و امید هم برای فرزند است. اغلب پدرها بهترینها را برای خود انتخاب نمی خواهند تا معنی ایثار وفداکاری را عملا به فرزند نشان دهند. انها درسخت ترین شرایط زندگی چیزی را به زبان نمی اورندتاشجاعت به معنای واقعی را اموزش دهند ومحیط گرم خانه را تبدیل به غمخانه نکنند.
پدر بارها راضی به التماس شده تا خانواده اش از کسی چیزی درخواست نکنند. قدرتمند ترین اراده ها نمی تواند اراده ی پولادین یک پدر رابرای سربلندی خانواده اش بشکند. این خاصیت را خداوند به پدر داده است تا همیشه چون کوهی استوارباشد وچون باران بخشنده وچون نسیم شادی بخش باشد
مادران نیز نعمت های بهشتی اند چون گل لطیفند وچون دوست با محبت .خدای احساس وکوه صبر هستند چه قدر خوشحالم که دو نعمت بزرگ را در خانه ام دارم .
اکنون که خوب فهمیدم چه نعمات بزرگی را در کنار خودم دارم بیشتر مواظبم تا دل انها را نرنجانم چون میدانم دلشان چون بلور صاف وروشن اما شکننده است اگر خدایی نکرده بشکند خانه سوت وکور می شود.

بخوانید: انشا در مورد مادر | انشا درباره مادر فداکاری مادر خوبی های مادر انشای ساده و ادبی

انشا پدر, انشان در مورد پدر, انشای کوتاه در مورد پدر عزیز

موضوع انشا در مورد پدر و زحمت ها او

همیشه گفته اند بهشت زیر پای مادران است اما این بار می گویم بهشت در دستان پدران است همان دستانی که دست های کوچک فرزندش را می گیرد و همه جا به فرزندش این امید می دهد که کوهی مثل پدرش پشتش هست تا‌ با خیال راحت فرزند‌ قدم‌ هایش را پیش ببرد در حالی که از هیچ چیز نترسد زیرا پدری دارد که مثل کوه استوار در کنارش ایستاده است پدر واقعا کلمه ای زیبا که از درونش کلی معنای فداکاری و از خود گذشتگی و صمیمیت بروز می دهد پدر همان کسی که حاضر است حتی از هر چیز ی که باعث پیشرفت و خوشحالی خودش می شود بگذرد وهمه اینها را دو دستی به فرزندش تقدیم کند او همان کسی است که صورتش را با سیلی سرخ نگه می دارد تا یک وقت آبروی فرزندش جلوی دوستان به زبان نیفتد پدر همیشه بدترین ها را به جان می خرد تا خورد خوراک و آسایش فرزندانش را تهیه کند همه ما می دانیم غم برای پدر و غصه برای مادر و امید برای فرزند است پدر همان کسی است که با آغوش گرفتن نتیجه زندگیش این حس خوب را به فرزند می دهد که در همه شرایط در کنار اوست و پا به پا یا پشت در پشت در کنار فرزندش قدم بر می دارد تا که هر وقت فرزندش پایش لغزید دستانش را بگیرد و مانع سقوط فرزندش شود اغلب پدرها بهترینها را برای خود انتخاب نمی کنند چون نمی خواهند معنی ایثار و فداکاری را عملاًبه فرزندش نشان دهد پدران در سخترین شرایط زندگی چیزی را به زبان نمی آورند تا شجاعت به معنای واقعی آموزش دهد تا محیط گرم خانه را تبدیل به غمخانه نکنند پدر بارها راضی به التماس شد تا خانواده اش از کسی چیزی درخواست نکنند قدرتمند ترین اراده نمی تواند اراده پولادین یک پدر را برای سر بلندی خانواده اش بشکند این خاصیت را خداوند به پدر داده است تا همیشه چون کوهی استوار باشد و چون باران بخشنده و چون نسیم شاد بخش باشد و در آخر تنها حرفی که بر زبانم می‌آید این است که پدر عزیزم تو را با تمام وجود دوست دارم.

انشا با موضوع پدر

همیشه گفته اند بهشت زیر پای مادران است اما این بار می گویم بهشت در دستان پدران است همان دستانی که دست های کوچک فرزندش را می گیرد و همه جا به فرزندش این امید می دهد که کوهی مثل پدرش پشتش هست تا‌ با خیال راحت فرزند‌ قدم‌ هایش را پیش ببرد در حالی که از هیچ چیز نترسد زیرا پدری دارد که مثل کوه استوار در کنارش ایستاده است پدر واقعا کلمه ای زیبا که از درونش کلی معنای فداکاری و از خود گذشتگی و صمیمیت بروز می دهد پدر همان کسی که حاضر است حتی از هر چیز ی که باعث پیشرفت و خوشحالی خودش می شود بگذرد وهمه اینها را دو دستی به فرزندش تقدیم کند او همان کسی است که صورتش را با سیلی سرخ نگه می دارد تا یک وقت آبروی فرزندش جلوی دوستان به زبان نیفتد پدر همیشه بدترین ها را به جان می خرد تا خورد خوراک و آسایش فرزندانش را تهیه کند همه ما می دانیم غم برای پدر و غصه برای مادر و امید برای فرزند است پدر همان کسی است که با آغوش گرفتن نتیجه زندگیش این حس خوب را به فرزند می دهد که در همه شرایط در کنار اوست و پا به پا یا پشت در پشت در کنار فرزندش قدم بر می دارد تا که هر وقت فرزندش پایش لغزید دستانش را بگیرد و مانع سقوط فرزندش شود اغلب پدرها بهترینها را برای خود انتخاب نمی کنند چون نمی خواهند معنی ایثار و فداکاری را عملاًبه فرزندش نشان دهد پدران در سخترین شرایط زندگی چیزی را به زبان نمی آورند تا شجاعت به معنای واقعی آموزش دهد تا محیط گرم خانه را تبدیل به غمخانه نکنند پدر بارها راضی به التماس شد تا خانواده اش از کسی چیزی درخواست نکنند قدرتمند ترین اراده نمی تواند اراده پولادین یک پدر را برای سر بلندی خانواده اش بشکند این خاصیت را خداوند به پدر داده است تا همیشه چون کوهی استوار باشد و چون باران بخشنده و چون نسیم شاد بخش باشد و در آخر تنها حرفی که بر زبانم می‌آید این است که پدر عزیزم تو را با تمام وجود دوست دارم.

همچنین بخوانید : متن زیبا و جملات زیبا در وصف پدر

انشا پدر, انشان در مورد پدر, انشای کوتاه در مورد پدر عزیز

انشاء با موضوع پدر با متن کوتاه و بلند

مقدمه: هر بار که به خرید می روم از او پول می گیرم، اگر خانه ای پدر ندارد پس از چه کسی پول می گیرد. وقتی مسافرتیم یک نفر هست که همه چیز با اوست. وقتی همه در فکر خویشند، او در فکر خانواده است. پدر که باشد درخت خانه سرسبز است و ریشه هایش استوار، حال گلها خوب و مادر هم مثل همیشه سرحال، بوی غذا همیشگی، چای تازه دم به راه است و آب خنک روی میز، پدر که باشد همه این موارد رو به راه است و عالی.خدا تو را همیشه سرحال و شاداب نگه بدارد پدر جانم.

بدنه: تو که از راه می رسی همه دورت جمع می شوند مانند چراغی که نور فراوان دارد. تو جلوه حضور خدا در خانه ایی، مانند خنکای سایه درخت در تابستان، یا نور گرم خورشید در یک روز سرد زمستانی که نیاز مبرم به نور است و یا ستاره ای که در آسمان می درخشد و می تابد. پدر چون نخ یک تسبیح همه را دور خود گرفته و همه به او احترام می گذارند. احترام به پدر و مادر واجب بوده و هر فرد باید برای ساختن دنیا و اخرت خود به ایشان احترام بگذارد.

پدر چون ناخدای کشتی زندگی است که همه خطرات را به جان خویش می خرد تا فرزندان و اهل خانه در آرامش و راحتی باشند. اگر او نباشد خانه لطفی ندارد و مهری در جمع اهالی خانه حاکم نیست. پدر جان از خدا می خواهم که همیشه سالم و تندرست باشی و ما به تو تکیه کنیم.

من با بودن تو روحم قوی و خودم سخت استوارم تا هیچ کس نتواند غرور مرا بشکند. تو از من به من نزدیک تری و هیج وقت از من جدا نیستی. ای همه خوبی و مهربانی و دلسوزی، دست پینه بسته تو دست و آینه خورشید است. من بر دستت بوسه می زنم و تو را بعد از خدا می پرستم. تو جلوه ناب عشق در آینه خانه هستی ای مهرت جاوید و نامت پایدار.

نتیجه گیری: پدر و مادر مانند دو بال پرواز هستند. از خدا می خواهم همیشه سالم و تندرست باشند تا من هم رو به راه باشم. پدر جان تو را چون نفس دوست دارم و برایت عاشقانه‌هایم را می نویسم. تو بهترین و صمیمی ترین دوست من هستی که موجب افتخار من هستی.

مطالب مشابه را ببینید!