انشا در مورد پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) و قصه های کوتاه در مورد حصرت محمد (ص)
انشا در مورد حضرت محمد (ص)
در این مطلب زیباترین انشا حضرت محمد (ص) را می خوانید. می توانید این متن ها و انشاها در مورد پیامبر اسلام را بنویسید و در کلاس درس برای معلم و هم کلاسی ها بخوانید.
نشا نامه ای به حضرت محمد پیامبر مهربانی ها …
مقدمه: میخواهم از تو بنویسم پیامبر مهربان ی ها…
متن انشا:چه نام زیبایی برایت برگزیدیم.پیامبر مهربانی ها یعنی پیام آورنده مهربانی…قطعا کسی که مهربانی می آورد خود نیز مهربان است.
پیامبر مهربانی ها می خوام از تو بگویم ولی نمیدانم چه بگویم…شرمنده أم پیامبرم که آنقدر تو را نمیشناسم که توصیفت کنم.پیامبرم مهربانی ها کردی در حق ما در حق امتت.انشا و دل نوشته برای حضرت محمد
معجزه أت کتابت را برایمان به یادگار گذاشتی ولی ما چه کردیم با آن…تنها برای بدرقه مسافری و سفره آغاز سال نویی از آن گرد گرفتیم…معجزه ات را گذاشتی تا بخوانیم؛تدبر کنیم؛ و راه پیدا کنیم ولی ما تنها خواندیم و ختم گرفتیم و نگرفتیم پیامت را؛ نفهمیدیم رسالتت را و راه گم کردیم.معجزه ای به این بزرگی در دست داریم که اگر دیگر ادیان داشتند چه ها نمیکردند با این معجزه اما ما…انشا ابی و دلنوشته برای حضرت محمد صل الله علیه و آله
خجلم از خود که به نام مسلمان نام تو را یدک میکشم و آنقدر بیراهه رفتم و به نام تو و دینت تمام شد تا جایی که عظمتت و بزرگی ات را فراموش کردم و با اعمالم به ملحد و کافر اجازه توهین به ساحت مقدست را دادم و تنها مقابله ام چند روز تغییر عکس ابزارهایی بود که محصول آنان بود و من مسلمان با این ابزارها به چه بیراهه ها رفتم و ذره ای برای رساندن پیامت به عنوان یک مسلمان بهره نگرفتم.انشا نامه ای به پیامبر اسلام
پیامبرم خجلم از خود که تنها با چند تن یار و یک مسجد کوچک پیامت را به دنیای زمان رساندی و من مسلمان و میلیونها امثال من با هزاران مسجد و ابزار و ادعا چه کردیم برای رساندن پیامت و شناساندن رسالتت…تو از همه عترت و هستی ات گذشتی برای امتت تا به روشنایی برسد و به حق … ولی ما چه کردیم؟ تنها چشم بر روی حقیقت بستیم و کورکورانه راه ظلمت پیش گرفتیم و نامت را یدک کشیدیم.خجلم پیامبرم…نتیجه گیری :
خجلم پیامبرم ولی دوستت دارم.همه امتت دوستت دارند ولی راه گم کرده ایم پیامبر مهربانی ها… در ظلمت حجمه دشمن گرفتاریم و سردرگم… پیامبر مهربانی ها به بیراهه رفته ایم ولی دوستت داریم… پیامبر مهربانی ها ما تورا راهت را دینت را کتابت را گم کرده ایم ولی تو امتت را گم نکرده ای و برکتت برای امتت همچنان پایدار است…
خجلم پیامبرم ولی… دوستت دارم
ولادت رسوا کرم «ص» پیامبر بزرگوار اسلام
سال دقیق ولادت حضرت محمد«ص» مشخص نیست، ابن هشام و برخی دیگر، ولادت او را در عام الفیل نوشتهاند، اما مشخص نیست که عام الفیل به طور دقیق چه سالی بوده است؛ از آنجا که تاریخنویسان، درگذشت پیامبر اسلام «ص» را درسال ۶۳۲م نوشتهاند و او هنگام وفات ۶۳ ساله بوده، می توان تولد پیامبر را بین ۵۶۹ تا ۵۷۰م حدس زد.
در مورد ماه تولد ایشان اکثر محدثان و تاریخ نویسان معتقداند که كه تولد پيامبر، در ماه «ربیع الاول» بوده، ولى در روز تولد او اختلاف دارند. ميان محدثان شيعه مشهور است كه ان حضرت، در هفدهم ماه ربيع الاول روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنيا گشود و در این سال حادثه اصحاب فيل اتفاق افتاد، و ميان اهل تسنن نیز اين مشهور است كه ولادت ان حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است؛ که این فاصله هفت روزه در در ایران بعنوان هفته وحدت نامگذاری شده است.
پیامبر اسلام «ص» در شهر مکه متولد شد و برخی منابع محل تولد را شعب ابیطالب در خانه محمد بن یوسف دانستهاند. بنابر رسمی كه در مكه رايج بود، محمد «ص» رابه زنی به نام حليمه سپردند تا در فضای ساده و پاک باديه پرورش يابد، که البته برخی معتقداند که اینکار برای حفظ جان ایشان از ترور یهودیان بوده است.
خداوند برای راهنمایی انسانها پیامبرانی را مبعوث کرد. آخرین پیامبر حضرت محمد «ص» است که خانم پیامبران است وپس از ایشان پیامبری نخواهد آمد.ایشان فرزند عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم هستند که سلسله نسب شریف ان حضرت با سی واسطه به حضرت ابراهیم خلیل «ع» می رسد ومادرشان آمنه دختر وهب است.
انشا کوتاه در مورد حضرت محمد
انشا درباره پیامبر اکرم حضرت محمد «ص»
عموم سیره نویسان اتفاق دارند که تولد پیامبر گرامی اسلام «ص» در عام الفیل وسال 570 میلادی وماه ربیع الاول بوده است. ولی در روز تولد او اختلاف دارند.
مشهور میان محدثان شیعه این است که ان حضرت در هفده ربیع الاول روز جمعه پس ازطلوع فجر چشم به جهان گشود و مشهور میان اهل سنت این است که ولادت ان حضرت در روز دوشنبه 12 ربیع الاول اتفاق افتاده است.
حضرتمحمد مصطفی«ص» در روز 27 رجبِ سالِ 40 عام الفیل، همزمان با سال 13 پیش از هجرتِ پیامبر اسلام، در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی خدا به پیامبری نایل امد و مامور شد که چند خداپرستی و بت پرستی را از زمین بردارد وخدا پرستی را رواج دهد وپیام وحی رابه مردم برساندپیامبر اسلام حضرتمحمد «ص» برترین پیامبران و رسولان و خاتم آنهاست و پس از او پیامبری نخواهد آمد.
نام مبارکش چهار بار درقرآنِ مجید در سورههای – آل عمران، محمد، فتح، احزاب – آمده است و نام دیگر ان حضرت«احمد» است که یکبار در قرآن در سورۀ صف آیه 6 ذکر شده است.
ولی القاب ان حضرت تحت عناوین – نبی، رسول، بشیر، نذیر، خاتم النبیین، الفاتح، نبی الرحمه، نبی التوبه، نبی الملحمه، رسول الله، الماحی، العاقب، المقفی، المصطفی، النبی الامی، طه، یس و…- ده ها بار در قرآن ذکر شده است.
فرزندان پیامبر «ص» همۀ درعصر خودش از دنیا رفتند جز حضرتفاطمه زهرا «س» که یگانه یادگار پیامبراعظم «ص» است.پس از بازگشت از حجه الوداع و انتخاب جانشینی حضرتعلی «ع» درغدیر خم، چند ماهی نگذشته بود که پیامبر اسلام «ص» دربستر بیماری قرار گرفتند اما گه گاهی به مسجد رفته وبا مردم نماز میخواندند وبرخی موضوعات را تذکر میدادند.
مخصوصاً حدیثِ ثقلین را بار دیگر برای مردم یادآوری مینمودند و تمسک به قرآن و عترت را بعنوان یگانه راه رستگاری بیان میفرمودند. به هرحال، مردم مدینه دراضطراب و نگرانی شدیدی به سر میبردند و سرانجام روح مقدس و بزرگ پیامبر گرامی اسلام«ص» ظهر روز دوشنبه 28 ماه صفر به ملکوت اعلی پیوست.
انشا کوتاه حضرت محمد
بهترین انشا درباره حضرت محمد
حضرت علی «ع» پیکر مطهر پیامبر «ص» را غسل داد و کفن کرد و بر ان نماز خواند وسپس ان حضرت را در همان خانهای که رحلت فرموده بود به خاک سپردند.با رحلت حضرت محمد باب نبوت و درهای وحی برای همیشه به روی بشر بسته شد و اوصیاء بعد از ایشان، رهبری و هدایت مردم را از طرف خداوند برعهده گرفتند.
انشا ادبی پیامبر اسلام حضرت محمد (ص)
انشا درمورد حضرت محمد «ص» به سبک ادبی
ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتى نیست
در نظر قدر با کمال محمد
شهر مکه درظلمت وسکوت سنگینی فرو رفته بود و اثری از حیات وفعالیت به چشم نمیخورد، تنها ماه، مطابق معمول آرام آرام از پشت کوههای سیاه اطراف، بالا آمده و شعاع کمرنگ و لطیف خود را بر روی خانههای ساده و خالی از تجمل و هم چنین ریگزارهای دور شهر، پهن میکرد.
کم کم شب از نیمه گذشت و نسیم لذت بخش و مطبوعی سرزمین تفتیده حجاز را فرا گرفت و آن را برای مدت کوتاهی آماده استراحت ساخت، ستارگان هم در این هنگام به این بزم بی ریا رونق و صفا بخشیده و به روی ساکنان شهر مکه لبخند میزدند کرانه افق مکه در آستانه سپیده سحر بود، ولی هنوز سکوت ابهام آمیزی بر شهر حکومت میکرد و همۀ در خواب بودند.
زیباترین انشاء حضرت محمد (ص)
انشا و احادیث زیبا درباره حضرت محمد «ص»
فقط آمنه بیدار بود و دردی را که در انتظارش بود احساس میکرد… درد رفته رفته شدیدتر شد… ناگهان چند بانوی ناشناس و نورانی را در اطاق خویش دید که بوی خوشی از آنان به مشام میرسید. متحیر بود که ایشان کیانند و چگونه از در بسته داخل شدهاند؟ طولی نکشید که نوزاد عزیزش به دنیا آمد و بدین ترتیب دیدگان آمنه پس از ماهها انتظار در سحرگاه هفدهم ربیع الاول به دیدار فرزندش روشن شد.
همۀ از این ولادت خوشحال بودند، ولی در این هنگام که – محمد، صلی الله علیه وآله – شبستان تاریک و خاموش آمنه را روشن میکرد جای همسر جوانش – عبدالله – خالی بود چون او در بازگشت از سفر شام در مدینه درگذشته و در همانجا به خاک سپرده شده و آمنه را برای همیشه تنها گذاشته بود.
متن و انشا زیبای در مورد پیامبر اسلام
انشای زیبا در مورد حضرت محمد «ص»
والا پیامبر! میخواهم صدایت کنم و درماندهام که کدام نام را برانگیزم؟ میدانم ای نهر همیشه جاری، ای روشنایی بخش! نامها در برابر تو، سنجاقکانی هستند که ذرات کوچکی از زلالی ات را میچشند و حلاوتش را فریاد میکنند. مقدّر ازلی، بشارت ابدی! فیض فراگیر را زمینیان در هر نقطه به نامی میخوانند؛ همان گونه که آب را؛ و نام تو ای ذره ذره دلدادگی و تعبد، عطش خداپرستی را میگستراند
و جوانههای طلوع را در اقصی نقاط جهان میپروراند. کودکان جاهل طائفند، آنان که هنوز پیشانی ات را سنگ میزنند که تو پیامبر آزادی و عدالت اجتماعی هستی؛ تو پیامبر تمام اصطلاحات زیبا و مدرن بشری هستی پیش از اینکه اختراع شوند. نام تو، امید رسیدن به کمال و انگیزه خلقت را دوباره زنده میکند. نام تو چراغ می شود و ذرات سیاهِ هوا را چون شمع، در برابر ما روشن میکند.
انشا کوتاه و زیبا در مورد پیامبر
انشا با موضوع حضرت محمد «ص»
نام تو هر جا سبز شود، زمین و زمینیان، بهتر نفس میکشند و طبیعت، حقیقت خود را نشان میدهد. هر بار که نامت را میبرم، لبهایم دوبار به هم آغوشی درمی آیند. هر بار که نامت را میبرم، متبرک میشوم و کنگرهها رابه قد کشیدن وا میدارم. اما کدام نام است که سهمِ بیشتری از مسمی برده است؟ هنوز در جست وجوی ان اسم سعیدم که بی کرانی از تو در حروفش جاری است.
میخواهم صدایت کنم و نام تو دفتر به دفتر، آواره ام کرده است. نه! هرگز نمیتوانم سرشارتر از آن نام بیابم که آکنده از ستایش زمین و زمان است؛ محمد صلی الله علیه و آله ! راهی که به بشر نشان داد، بن بست ندارد. بنام تو، رساله دلگشای رسل ختم می شود. سراسر زمین چشم می شود و به مسیر سبزی که گردن آویز آسمان است، خیره میماند.
انشا کودکانه حضرت محمد (ص)
انشا در مورد پیامبر اسلام به زبان کودکانه
حضرت محمّد«ص»؛ فرزند عبداللّه بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبدمناف، در مکه به دنیا آمد. پدرش عبد الله پیش از ولادتش درگذشته بود. او شش سال بیشتر نداشت که مادرش آمنه را نیز از دست داد.
تا هشت سالگى زیر سرپرستى جدّش عبدالمطّلب بود و پس از مرگ جدّش در خانه عمویش ابوطالب سُکنا گزید. رفتار و کردار او در خانه ابوطالب، نظر همگان رابه سوى خود جلب کرد و دیرى نگذشت که مهرش در دلها جاى گرفت.
او برخلافِ کودکانِ همسالش که موهایى ژولیده و چشمانى آلوده داشتند، مانند بزرگسالان موهایش را مرتب میکرد و سر و صورتِ خود را تمیز نگه میداشت. او به چیزهاى خوراکى هرگز حریص نبود، کودکان همسالش، چنان که رسم اطفال است، با دستپاچگى و شتابزدگى غذا مى خوردند و گاهى لقمه از دست یکدیگر مى ربودند، ولي او به غذاى اندک اکتفا و از حرص ورزى در غذا خوددارى میکرد.
در همۀ احوال، متانت بیش از حد سن و سال خویش از خود نشان مى داد. بعضى روزها همین که از خواب برمیخواست، به سر چاه زمزم مىرفت و از آب ان جرعه اى چند مى نوشید و چون به وقت چاشت به صرف غذا دعوتش مى نمودند، مى گفت: احساس گرسنگى نمیکنم. او نه در کودکى و نه در بزرگسالى هیچ گاه از گرسنگى و تشنگى سخن به زبان نمی آورد.
عموى مهربانش ابوطالب او را همیشه در کنار بستر خود مى خوابانید او گوید: من هرگز کلمه اى دروغ از او نشنیدم و کار ناشایسته و خنده بیجا از او ندیدم. او به بازیچههاى کودکان رغبت نمی کرد و گوشه گیرى و تنهایى را دوست میداشت و در همۀ حال متواضع بود. ان حضرت در سیزده سالگى، ابوطالب را در سفر شام، همراهي کرد. در همین سفر بود که شخصیت، عظمت، بزرگوارى و امانتدارى خود را نشان داد.
موضوع انشا درباره حضرت محمد
25 سال داشت که با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد. در میان مردم مکه به امانتدارى و صداقت مشهور گشت تا آنجا که همه ی، او را محمد امین می خواندند. در همین سن و سال بود که با نصب حجرالاسود و جلوگیرى از فتنه و آشوب قبایلى، کارداني و تدبیر خویش را ثابت کرد و با شرکت در انجمن جوانمردان مکه «= حلف الفضول» انسان دوستى خود رابه اثبات رساند.
پاکى و درستکارى و پرهیز از شرک و بتپرستى و بى اعتنایى به مظاهر دنیوى و اندیشیدن در نظام آفرینش، او را کاملاً از دیگران متمایز ساخته بود. ان حضرت در 40 سالگى به پیامبرى برانگیخته شد و دعوتش تا سه سال مخفیانه بود. پس از این مدت، به حکم آیه وَ أَنذِرْ عَشیرَتَکَ الاَْقرَبینَ”; یعنى خویشاوندان نزدیک خود را هشدار ده رسالت خویش را آشکار ساخت و از بستگان خود آغاز کرد.
سپس دعوت به توحید و پرهیز از شرک و بتپرستى رابه گوشِ مردم رساند. از همین جا بود که سران قریش، مخالفت با او را آغاز کردند و به آزار ان حضرت پرداختند. پیامبر در مدت سیزده سال در مکه، با همه آزارها و شکنجه هاى سرمایه داران مشرک مکه و همدستان آنان، مقاومت کرد و از مواضع الهى خویش هرگز عقب نشینى ننمود. پس از سیزده سال تبلیغ در مکه، ناچار به هجرت شد
پس از هجرت به مدینه زمینه نسبتاً مناسبى براى تبلیغ اسلام فراهم شد، هر چند که در طى این ده سال نیز کفار، مشرکان، منافقان و قبایل یهود، مزاحمت هاى بسیاري براى او ایجاد کردند. درسال دهم هجرت، پس از انجام مراسم حج و ترک مکه و ابلاغ امامت علي بن ابیطالب «علیه السلام» در غدیر خم و اتمام رسالت بزرگ خویش، در بیست و هشت صفر سال یازدهم هجرى، رحلت فرمود.
زندگینامه حضرت محمد برای نوجوانان
زندگی حضرت محمد «ص» از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته است ؛ با اینهمه ؛ روایات بیشمار موجود در بیشتر جزئیات همداستان نیستند و به ویژه آگاهیهای ما در باب زندگی ان بزرگوار ؛ پیش از بعثت ؛ به تفصیل شرح سیره ایشان پس از بعثت نیست.
زندگینامه حضرت محمد «ص» به صورت انشا
به هرحال ؛ انچه از مطالعه و بررسی زندگی وی درطول 63 سال در ذهن نقش میبندد، بازتابی از تصویر ظهور پیامبری الهي و سرگذشت شخصیتی است که با پشت سر نهادن دشواری های بسیار ؛ بیهیچ خستگی و ناامیدی به اصلاح جامعه ؛ دست زد و توانست جزیره العرب را متحد کند و آماده گستردن اسلام در بیرون از مرزهای عربستان شود و از آن مهم تر دیانتی را بنیاد نهد که اینک یکی از مهمترین ادیان جهان به شمار میرود.
از تولد تا بعثت حضرت محمد «ص»
تولد حضرت محمد «ص» بنابر بسیاری از روایات در 17 ربیع الاول عامالفیل « 570 م » ؛ یا به روایتی 12 همان ماه در تقویم عربی روی داد. پدر پیامبر«ص»؛ عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیله بزرگ قریش بودند ؛ قبیلهای که بزرگان ان از نفوذ فراوانی در مکه برخوردار بودند و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند.
عبدالله ؛ پدر پیامبر «ص» اندکی پیش از تولد فرزندش برای تجارت با کاروانی به شام رفت و در بازگشت بیمار شد و درگذشت. بنابر رسمی که در مکه رایج بود ؛ محمد «ص» رابه زنی بنام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاک بادیه پرورش یابد. وی ۶ ساله بود که همراه مادر برای دیدار خویشان به یثرب « مدینه » رفت؛ اما آمنه نیز در بازگشت ؛ بیمار شد و درگذشت و او را در ابواء نزدیک مدینه به خاک سپردند.
محمد «ص» از این پس در کنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت ؛ اما او نیز در ۸سالگی وی درگذشت و سرپرستی محمد « ص» بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد. ابوطالب در سرپرستی برادر زاده اش کوششی بلیغ میکرد. در سفری تجارتی به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر ؛ راهبی بَحیرا نام ؛ نشانه های پیامبری را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت.
انشا درباره حضرت محمد «ص»
از وقایع مهم پیش از ازدواج پیامبر « ص » ؛ شرکت در پیمانی بنام – حلف الفضول – است که در ان جمعی از مکیان تعهد کردند – از هر مظلومی حمایت کنند و حق او را بستانند -. پیمانی که پیامبر «ص» بعدها نیز آن را میستود و میفرمود اگر بار دیگر او را به چنان پیمانی باز خوانند ؛ به ان میپیوندد.
شهرت پیامبر به محمد امین
شهرت محمد «ص» به راستگویی و درستکاری چنان زبانزد همگان شده بود که « امین » لقب گرفت و همین صداقت و درستي توجه خدیجه دختر خویلد را جلب کرد و او را با سرمایه خویش برای تجارت به شام فرستاد ؛ سپس چنان شیفته درستکاری « محمد امین» شد که خود برای ازدواج با وی گام پیش نهاد ؛ در حالیکه بنابر مشهور ؛ دستکم 15 سالی از او بزرگ تر بود.
خدیجه برای محمد «ص» همسری فداکار بود و تا زمانی که حیات داشت ؛ پیامبر همسر دیگری برنگزید. او برای پیامبر « ص » فرزندانی آورد که پسران همگی در کودکی در گذشتند و در میان دختران ؛ از همۀ نامدارتر ؛ حضرت فاطمه «ع» است. از جزئیات این دوره از زندگی پیامبر « ص» تا زمان بعثت آگاهی چندانی در دست نیست.
جز آنکه میدانیم نزد مردمان بعنوان فردی اهل تأمل و تفکر شناخته شده ؛ و از خوی و رفتارهای ناپسند قوم خود سخت ناخشنود بود. از آداب و رسوم زشت آنان چشمگیرتر از همۀ بت پرستی بود و پیامبر «ص» از آن روی بر میتافت. محمد «ص» اندکی پیش از بعثت ؛ دیر زمانی رابه تنهایی در غار حرا، در کوهی نزدیک مکه به سر میبرد و زمان رابه خاموشی و اندیشه میگذرانید.
از بعثت تا هجرت پیامبر «ص»
گفتهاند نخستین نشانه های بعثت پیامبر «ص» به هنگام 40 سالگی او ؛ رؤیاهای صادقه بوده است، اما انچه در سیره بعنوان آغاز بعثت شهرت یافته ؛ شبی در ماه رمضان ؛ یا ماه رجب است که فرشته وحی در غار حرا بر پیامبر «ص» ظاهر شد و بر او نخستین آیات سوره علق را برخواند. بنابر روایات ؛ پیامبر «ص» به شتاب به خانه بازگشت و خواست که او را هر چه زودتر بپوشانند.
گویا برای مدتی در نزول وحی وقفه ای ایجاد شد و همین امر پیامبر«ص» را غمناک ساخته بود ؛ ولی اندکی بعد فرشته وحی باز آمد و ان حضرت را مامور هدایت قوم خود واصلاح جامعه از فسادهای دینی و اخلاقی و پاک گردانیدن خانه خدا از بتان ؛ و دلهای آدمیان از خدایان دروغین کرد.
انشا زیبا درمورد حضرت محمد «ص»
پیامبر «ص» دعوت به توحید را نخست از خانواده خود آغاز کرد و اول کسی که به او ایمان آورد ؛ همسرش خدیجه ؛ و از مردان ؛ پسر عمویش علی بن ابی طالب « ع» بود که در ان هنگام سرپرستی او را پیامبر «ص» بر عهده داشت. در منابع فرق گوناگون اسلامی؛ از برخی دیگر همچون ابوبکر و زیدبن حارثه ؛ بعنوان نخستین گروندگان به اسلام نام برده اند.
اما باید در نظر داشت که این موضوع برای مسلمانان در گرایش های مذهبي گوناگون پیوسته افتخاری بود و بعدها به زمینه ای برای منازعات کلامی میان آنان تبدیل شد. هر چند دعوت آغازین بسیار محدود بود ؛ ولی شمار مسلمانان رو به فزونی داشت و چندی برنیامد که گروه اسلام آورندگان به اطراف مکه میرفتند و با پیامبر «ص» نماز میگزاردند.
انشا درباره حضرت محمد «ص» برای کودکان
سه سال پس از بعثت، پیامبر«ص» دستور یافت تا همگان را از خاندان قریش گرد آورد و دعوت توحید را در سطحی گسترده تر مطرح سازد. پیامبر «ص» بدین کار دست زد ؛ اما دعوتش اجابتي چندان نیافت و بر شمار اسلام آورندگان قریش نیفزود. باید گفت با آنکه اشراف مکه دعوت جدید را که بر وحدانیت خدا و برابری انسانها تاکید بسیار داشت ؛ بر نمیتافتند.
اما فرودستان و بیچیزان ؛ دین جدید را با دل و جان پذیرا بودند و گروه گروه به ان می گرویدند و عده ای از ایشان همچون عمار یاسر و بلال حبشي بعدها از بزرگان صحابه شدند. رفتار قریشیان و به طور کلی مشرکان مکه گرچه نخست با ملایمت و بیشتر با بیاعتنایی همراه بود ؛ ولی چون بدگویی از بتان و از آیین و رسوم پدران آنان فزونی یافت ؛ قریشیان بر پیامبر «ص» و مسلمانان سخت گرفتند.
و خاصه ابوطالب عموی پیامبر « ص» را که جداً از او حمایت میکرد ؛ برای آزار پیامبر «ص» در تنگنا قرار دادند. از یک سو تعرض قریشیان و دیگر قبایل به مسلمانان و شخص پیامبر«ص» فزونی میگرفت و از دیگر سو در صفوف قریشیان نسبت به مخالفت با پیامبر «ص» یا حمایت از او ؛ دو دستگی پدید آمد. سختگیری مشرکان چندان شد که پیامبر «ص» عدهای از اصحاب را امر کرد تا به حبشه هجرت کنند.
و به نظر می رسد که عده ای از اصحاب نیز میان حبشه و حجاز در رفت و آمد بوده اند. درسال ششم بعثت ؛ سرانجام قریشیان پیمانی نهادند تا از ازدواج یا خرید و فروش با خاندان عبدالمطلب بپرهیزند. آنان پیمان خویش را بر صحیفهای نوشتند و به دیوار کعبه آویختند. از آن سوی ؛ ابوطالب و کسانی دیگر از خاندان او نیز همراه پیامبر«ص» و خدیجه به درهای مشهور به « شعب » ابوطالب ؛ پناه بردند.
و تا جایی که ممکن بود ؛ نه کسی به آنجا می آمد و نه خود از آن بیرون میشدند. سرانجام ؛ پس از آنکه خطوط ان صحیفه را موریانه از میان برده بود ؛ قریشیان پذیرفتند که مخالفان را رها کنند و از محاصره ایشان دست بردارند « سال 10 بعثت ». بدین سان پیامبر «ص» و خاندان او از تنگنا رهایی یافتند. اندکی پس از خروج پیامبر«ص» از شعب ؛ دو تن از نزدیکترین یاورانش ؛ خدیجه و ابوطالب وفات یافتند.
با وفات ابوطالب ؛ پیامبر «ص» یکی از جدیترین حامیان خود را از دست داد و مشرکان با فرصت به دست آمده بر اذیت و آزار پیامبر «ص» و مسلمانان افزودند ؛ کوشش پیامبر« ص » برای دعوت ساکنان خارج مکه ؛ به ویژه طایف ؛ به جایی نرسید و او آزرده خاطر و ناآسوده به مکه بازگشت. سرانجام ؛ توجه پیامبر «ص» به شهر یثرب جلب شد که شهری مستعد برای دعوت اسلام بود.
در ان شهر دو قبیله اصلی ؛ یعنی اوس و خزرج ؛ بیشتر اوقات با هم در جنگ و ستیز بودند و از کسی که ایشان رابه آشتي و دوستي دعوت کند ؛ استقبال میکردند. پیامبر «ص» اتفاقاً ۶ تن از خزرجیان را در موسم حج دید و اسلام را بر ایشان عرضه کرد و آنان چون به شهر خویش بازگشتند ؛ به تبلیغ دعوت پرداختند. سال بعد ؛ یعنی درسال ۱۲ بعثت ؛ تنی چند از اوس و خزرج ؛ به خدمت پیامبر «ص» آمدند.
و در عقبه ؛ درهای در نزدیکی مکه ؛ با ان حضرت بیعت کردند و پیامبر «ص» نماینده ای برای ترویج و تعلیم اسلام با آنان همراه کرد. این بیعت نخستین پایه حکومتی شد که پیامبر «ص» در یثرب بنیاد نهاد. سال بعد نیز شمار بیشتری از یثربیان با پیامبر « ص» بیعت کردند و گویا در یثرب جز گروه اندکی نمانده بود که به اسلام در نیامده باشند. گرچه این مذاکرات پنهانی بود ؛ ولی قریشیان بدان آگاهی یافتند.
قصه زندگی حضرت محمد برای کودکان
و پس از شور درباره رسیدگی به کار پیامبر « ص» و مسلمانان ؛ بر ان شدند که از همۀ تیرههای قریش کساني گرد آیند و شبانه پیامبر «ص» را بکشند تا خون او برگردن کسي نیفتد. پیامبر «ص» که از این توطئه آگاه شده بود ؛ حضرت علی «ع» را بر جای خویش نهاد و خود به شتاب ؛ در حالیکه ابوبکر نیز با او همراه شده بود ؛ به سوی یثرب روان شد.
از هجرت تا رحلت پیامبر اکرم «ص»
خروج پیامبر «ص» از مکه که از آن به هجرت تعبیر شده ؛ نقطه عطفی در تاریخ زندگی ان حضرت و نیز تاریخ اسلام است ؛ زیرا از آن پس پیامبر «ص» ؛ تنها مشرکان رابه دوری از بت پرستی و ایمان به خدای یگانه فرا نمیخواند ؛ بلکه دیگر در رأس حکومتی قرار گرفته بود که میبایست بر مبنای شریعتی آسمانی جامعه ای نوین بنا نهد ؛ اما اینکه عده ای از نویسندگان برآنند که پیامبر «ص» در مدینه رسالت و دعوت و تبلیغ را رها کرد.
درست نیست و پیامبر «ص» هرگز این نقش را از دست ننهاد. گسیل داشتن کسانی برای تبلیغ اسلام به میان قبایل و ارسال دعوتها به فرمانروایان کشورها مؤید این معنی است. هجرت پیامبر «ص» از مکه به مدینه ؛ نزد مسلمانان با اهمیت بسیار تلقی شد ؛ تا بدانجا که مبدا تاریخ ایشان قرار گرفت و این خود نشان دهنده برداشتی است که اعراب از هجرت پیامبر «ص» بعنوان یک مرحله نوین داشتند.
سرانجام پیامبر«ص» در ماه ربیع الاول سال 14 بعثت به یثرب رسید ؛ شهری که از آن پس بنام ان حضرت ؛ مدینه الرسول یا به اختصار مدینه نام گرفت. ان حضرت نخست در جایی بیرون شهر ؛ بنام قبا درنگ فرمود و یثربیان به استقبال او شتافتند. پس از چند روزی ؛ به شهر در آمد و در قطعه زمینی خشک ؛ مسجدی به دست خود و اصحاب و یارانش بنا کرد که بنیاد مسجد النبی کنونی در مدینه منوره است.
روز به روز بر شمار مهاجران افزوده می شود و انصار که اینک به ساکنان پیشین یثرب اطلاق میشد آنان را در منزل خویش جای می دادند. پیامبر «ص» ؛ نخست میان انصار و مهاجران پیمان برادری برقرار کرد و خود علی بن ابی طالب «ع» رابه برادری برگرفت. عده ای اندک نیز بودند که گرچه به ظاهر ادعای اسلام مي کردند ؛ ولی به دل ایمان نیاورده بودند ؛ و اینان را « منافقین » می نامیدند.
تحقیق دانش آموزی در مورد حضرت محمد «ص»
مدتی پس از ورود به مدینه ؛ پیامبر «ص» با اهالی شهر ؛ حتی یهودیان پیمانی بست تا حقوق اجتماعی یکدیگر را رعایت کنند. چندی بعد قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی کعبه تغییر یافت و هویت مستقل برای اسلام تثبیت شد. درسال نخستین هجرت ؛ مسلمانان با مشرکان مکه برخوردی جدی پیدا نکردند و برخوردها از سال دوم آغاز شد.
رحلت پیامبر اکرم «ص»
در اوایل سال ۱۱ ق ؛ بیماری و رحلت پیامبر «ص» پیش آمد. چون بیماری پیامبر «ص» سخت شد ؛ به منبر رفت و مسلمانان رابه مهربانی با یکدیگر سفارش فرمود و گفت اگر کسی را حقی بر گردن من است بستاند ؛ یا حلال کند و اگر کسی را آزردهام اینک برای تلافی آمادهام. وفات پیامبر «ص» در ۲۸ صفر سال ۱۱ ق ؛ یا به روایتی در ۱۲ ربیع الاول همان سال در ۶۳ سالگی روی داد.
در ان وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه « ع» کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش ،از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر«ص» به دنیا آمد ؛ همگی در گذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر«ص» را حضرت علی «ع» به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و کفن کرد و در خانهاش که اینک داخل در مسجد مدینه است به خاک سپردند.
اخلاق ، رفتار و سیره پیامبر اکرم «ص»
در وصف رفتار و صفات پیامبر «ص» گفتهاند: اغلب خاموش بود و جز در حد نیاز سخن نمی گفت. هرگز تمام دهان را نمیگشود ؛ بیشتر تبسم داشت و هیچ گاه به صدای بلند نمیخندید ؛ چون به سوی کسی می خواست روی کند ؛ با تمام تن خویش بر میگشت. به پاکیزگی و خوشبویی بسیار علاقهمند بود ؛ چندانکه چون از جایی گذر میکرد ؛ رهگذران پس از او ؛ از اثر بوی خوش ؛ حضورش را در مییافتند.
در کمال سادگی میزیست ؛ بر زمین مینشست و بر زمین خوراک می خورد و هرگز تکبر نداشت. هیچ گاه تا حد سیری غذا نمیخورد و در بسیاری موارد ؛ به ویژه آنگاه که تازه به مدینه در آمده بود ؛ گرسنگی را پذیرا بود. چون راهبان نمیزیست و خود میفرمود که از نعمتهای دنیا به حد ؛ بهره گرفته ؛ هم روزه داشته ؛ و هم عبادت کرده است.
انشا درمورد پیامبر اسلام حضرت محمد «ص»
رفتار او با مسلمانان و حتّی با متدینان به دیگر ادیان روشي مبنتی بر شفقت و بزرگواری و گذشت ومهربانی بود.سیرت و زندگي او چنان مطبوعِ دلِ مسلمانان بود که تا جزئي ترین گوشههای آن را سینهبهسینه نقل مي کردند و آن را امروز هم سرمشق زندگی و دینِ خود قرار میدهند.